زندگی من

سلام از پایان ۲۴ هفتگی و آغاز ۲۵ هفتگی....

سلام از یک روز ابری و بارونی...

حنا‌ رو فرستادم مدرسه ، همسر هم سرکاره تاظهر ، خودمم مشغول نوشتن.

 

خب...

چیزی نمونده که ماه ششم هم تموم بشه.

برای یه آدم ۵۸، ۵۹ کیلوییه قبل از بارداری تحمل وزن بالای ۷۰ کیلو

خیلی سخته.تازه فکر کنم بالاترم بره.

پاهام درد میکنه ، نفسم میگیره و کلا سنگین شدم.

این اواخر یه مرحله ی دیگه از مراحل بارداری که تنها شامل ۱ یا ۲ درصد باردارها میشه رو پشت سر گذاشتم.

اگزمای بارداری !

نمیزارم یکیشون از دستم در بره هاااااا😅 قشنگ همه رو امتحان میکنم.

خارش شدید بدن.... جوشهای فراوون و دردناک...نگم خلاصه از احوالم.

همین الان توی این سرما یه دونه بلوز نخی تنمه.چون اگر نخ خالص نپوشم تموم جونم به خارش می افته.

اول فکر میکردن از کبدم هست ، آزمایش دادم شکر خدا کبدم مشکلی نداشت.

متوجه شدیم اگزمای بارداریه.الانم با قرص و پماد داره کنترل میشه اما خب به محض اینکه یه غذا با طبع گرم بخورم یا ادویه توی غذام باشه انگار صدتا حشره همزمان نیشم میزنه😖😖😖

 

مدتی هست که حرکات بیبی رو کاملا متوجه میشم.

خیلیم فعاله بچم😎 اما لذت بخشه.

 

هزاران بار خداروشکر کردم که توی فصل تابستون نبود بارداریم چون قطعا میمردم.

همین الانش یه کم فضای خونه گرم باشه هلاک میشم و قاطی میکنم.

شبها با یه دونه پتو ژله ای میخوابم.چیزی غیر از رون روم بندازم

کلافه میشم.

 

اینروزا مشغول خریدای اینترنتی برای حنا هستم.

دیگه اخرین سری رو دیشب سفارش دادم.

من همیشه توی بهمن ماه خریدای عیدم رو انجام میدم.

خودم که امسال معافم.

اما حنا همچنان به قوت خودش باقیه.

به سال دیگه که فکر میکنم میبینم اشتیاق خرید عید برام دوبرابر میشه با وجود بیبی🥰

 

 

امروز باید برم مدرسه ی حنا ، جلسه داریم با معلمش.

خداروشکر توی فریزر خورشت دارم اونو میزارم بیرون ، برگشتنی هم برنج دم میکنم.

 

 

پراکنده بود پستم اما دیگه بهتر از هیچی بود😊

 

میگن هر قطره ی بارون که به زمین می افته ، یه نقطه ی نورانی روی زمین ایجاد میکنه و یک کمال به وقوع می پیونده...

به امید نقاط نورانی وجودمون💫💫💫

پر نور باشید💞💞💞

  • مامانی ...

نظرات  (۶)

خدایا 🤣🤣🤣 نمیذاری یکیشم از دستت در بره 

اخی شش ماه شد 

این روزا مثل برق و باد میگذره و به زودی توی خونتون بوی نی‌نی میاد 🥹❤️ 

الهی 😍 

بعدشم تا صبح خواب نداری باید هی شیر بدی آروغ بگیری 😈😈😈 یوهاهاها

پاراگراف آخرت چقدر امیدبخش بود 😍 

چمیدونم والا لابد یه اتفاق خوب در راهه 🥺❤️

پاسخ:
اره یاسی😆😆😆
مرحله به مرحله پیش میرم تا برسم به غولش که همون زایمانه😅

وای ازون بی خوای هاااا😫😫😫
خداروشکر که پیش مامانمم و همون سناریویی که برای حنا داشتیم تکرار میشه و کمکمه.
برای حنا ، وقتی نمیخوابید صداش میکردم پایین
بعد میگفتم مامان من چشامو چند دقیقه ببندم.
به همون چند دقیقه ، مثلا از ساعت ۱۲ میخوابیدم تا ۴ صبح😆😆😆😆 و واقعا برام اندازه چند دقیقه بود.
بعد یهو میپریدم از خواب میدیدم مامانم حنا به بغل روی مبل نشسته بنده خدا😅
میگفت حالا که ساکته بخواب بخواب.
منم تعارف نمیکردم و تا خود صبح میخوابیدم.
حنا هم از اول خیلی عادت به شیر شب نداشت.
حالا هرشبم اینطوری نبودا ولی خب الان دلم قرصه که بازم کنار هستش😁

انسان به امید زنده س🙂
ان شاالله🙏🙏

سلاااااام عزیزم 

امیدوارم همیشه پر نور باشی🥰💫✨ 

آخییی اگزمای بارداری هم واقعا سخته! ان‌شاءالله که دیگه قبل از خان هفتم :)) به آسونی و راحتی باشه و خود خان هفتم هم پر از آرامش و سلامتی طی بشه برات 

دردهای سه ماه پیش رو هم که دیگه گفتن نداره سخته و شیرین و دوست‌داشتنی چون منتظر ورود فرشته‌ای و خدا بدجوری صبورت کرده مامانی :)) 

برات ارزوی بهترین‌ها رو دارم 💚🌱🌷❤️

راستی به قول خودت این پستت بهتر از هیچی بود واقعا ولی کم‌نوشتن‌هات رو جبران نمی‌کنه‌ها😅😁

پاسخ:
سلام به روی ماهت😊

ممنونم عزیزم همچنین شما💜

ان شاالله ان شاالله🙏🌻

اره والا ماه عسل بارداری داره تموم میشه و دارم کم کم میرم توی سه ماهه سوم ک هم پرخطر هست و هم دشوار
امیدوار خدا خودش مثل همیشه کمک بکنه.

قربونت برم💋

😅😅😅 میدونم میدونم
توی سرم پر از حرفه اما موقع نوشتن همش میپره.
چندین بار در روز توی ذهنم دارم مینویسم ولی خب موقع انتقال
به اینجا گاهی حسش میره گاهی هم خود حرفها

ای خداااا . واقعا زن حامله اگه شاخ و دم هم دربیاره انگار طبیهعیه :))

 

عزیزم خریدهای حنا جونم مبارکش باشه . به امید نوروز آزاد :)

پاسخ:
آخ گفتی مینااااا😁😅😅😅😅😅

فدات بشم عشقم😘😘😘
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام ****** جان.صبحت بخیر عزیزم.

اوخییی شش ماهه شدی...دیگه بیشترش رفته ها... زودی نی نی میاد تو بغلت.عزیزمممم.

 

خریدای **** خانومی مبارک باشه.

 

اگزمای بارداری دیگه چی میگه این وسط؟ امیدوارم زود خوب بشی و اذیت نشی بابتش.

 

مواظب خودت باش روزت بخیر.

پاسخ:
سلام گل من💋
اره عزیزم دیگه چیزی نمونده😅

ممتونم گلم💜💜💜

چمیدونم...هر دم ازین باغ بری میرسد..... فدات بشم.

💋💜💋💜

چندوقت پیش بادوستم بیرون بودیم از یه فروشگاه لباس کودک رد میشدیم ناخوداگاه جذبش شدیم رفتیم داخل 

لباس ها و دامن و کفش های کوچولو قد یه کف دست بودن ولی گرووون!

دقت کردم متوجه شدم لباس بچه از بزرگسال گرونتره که :) چرا اینجوریه؟ اونا که نیم متر پارچه هم صرف تولیدشون نمیشه

من میخواستم ده تا بچه بیارم منصرف شدم اصلا:)

ما بیشتر از شما منتظر ی دنیا اومدن قند عسلتون هستیم:)

پاسخ:
دقیقا همینطوره مریم جان
قیمتها خیلی بالا هستن
هرچی سایز کوچیکتر میشه قیمتها بیشتر میشن😎

😅😅😅😅 ده تا.
خب ده تا باشن مشکلی نیست برای اولی همه چیز میخری ، بعد برای بقیه هم همونارو استفاده میکنی😁مثل زمان قدیم

ای جانم... عزیزم💋

سلام مامانی مهربووونم دلم براتون تنگگگ شده🥺

 ان شالله بقیه روزهای بارداری براتون با آرامش طی بشه چقدر بارداری پروسه سخت و فرسایشیه

به لطف خدا قند عسل زود زود میاد بغل تون ایشالا سال بعد هم برای خودتون هم دوتا خوشگلا خرید عید کنید

خریدای حنا جونم مبارکش باشه 

پاسخ:
سلام عزیزم
منم همینطور گلم💜
قربونت بدم
خیلی نفیسه جان خصوصا وقتی سن ادم کمی بالا میره
ان شاالله.
ممنونم عزیزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی