- ۰۱/۰۹/۱۶
- ۴ نظر
سلام ، سلام
صبح نزدیک به ظهرتون بخیر و سلامتی💜
از امروز بِیبی صداها رو میشنوه و منم الان موسیقی های مورتزارت رو پلی کردم
یکی بعد از دیگری...
میگن موسیقیهای مورتزارت و بتهوون برای جنین آرامبخشه و
روی هوشش هم اثر میگذاره ، من خودم خیلی با این نوع موسیقی
ارتباط نگرفتم منتهی بخاطر بیبی یکی دو بار در روز میخوام پخش کنم.
خودم کلا موسیقی با کلام دوست دارم و توی بی کلام ها هم این سبک رو خیلی دوست ندارم😋 حالا امیدوارم اون دوست داشته
باشه.
شکر خدا از پست قبلی که نوشتم ، روز به روز حالم بهتر شد.
همسر ۴ روز مرخصی گرفت که بیشتر پیشمون باشه.
این اواخر حجم کارش زیاد شده بود و خیلی کم خونه بود.
روزهای مرخصی خوب بود.
سعی میکرد بیشتر خونه باشه ک کنار ما.
یه مقدار برای خونه ی جدید خرید کردیم🥰 خرید هم که طبیعتا حال آدم رو جا میاره.
گاز و سینک و هود و سرویس روشویی و سرویس داخل دستشویی.
طی یک اقدام ناگهانی هم تصمیم گرفتیم یخچالمونم عوض کنیم
برای خونه ی جدید!
هیچی خلاصه رفتیم دنبال یخچال.
من ترجیحم بخچال فریزر دوقلو بود تا ساید.
آخه عاشق جایِ زیادم و ساید نتونست نظرمو تامین کنه🤭
دلم یه فریزر جدا با کشوهای فراوون و بزرگ میخواست.
بقول همسر یخچال دوقلوها الان دیگه ظاهرشون به ساید خیلی شبیهه.اونی رو انتخاب کن که دلت میخواد.
در نهایت همون دوقلو تصویب شد...
خلاصه یخچال رو خریدیم که ان شاالله دیگه توی خونه ی جدید راه اندازی کنیم.
فعلا که با بقیه ی خریدها گذاشتیمشون کنار. پیمانکار گفته تا عید تحویل میده حالا کدوم عید، خدا میدونه😁🤭
احتمالا بره اونور عید🤷♀️
توی همین روزای مرخصی همسر یه مهمونی هم دعوت شدیم.
یه مهمونی با حضور کل فامیل مادری🥰
وای خیلی خوب بود😊 یعنی همه چیز دست به دست هم داد تا حال من بهتر بشه.
این مهمونی چند بار عقب افتاد بخاطر من دیگه دیدم شکر خدا شرایطم بهتره قبول کردیم.
غروبِ همون روز هم تازه رفتم دنبال لباس🤭
همه ی لباسهام بهم تنگ شده بود🙄
چون وقت تنگ بود و منم شرایطم خاص ، از همون مغازه ی اول یه شومیز خوشرنگ و بامزه که مناسب خانمهای باردار بود خریدم و مستقیم رفتیم مهمونی🙃
۴،۵ روز دیگه نوبت دکتر دارم.
احتمالا برام سونو بنویسه و احتمالا تر(🤭) دیگه جنسیتش مشخص بشه اگه پشتش رو نکنه و تگه تکون بخوره و یه عالمه اگه ی دیگه.
امیدوارم مشخص بشه تا اطرافیان ولم کنن🙄
همین الانشم متهمم به اینکه میدونم جنسیت رو ، ولی نمیگم🤨😳😯😲
اونم از طرف خانواده ی همسر😎👿😤
خلاصه که اینطور.
احتمالا از ماه جدید یه کم از نظر مالی تحت فشار قرار بگیریم
بخاطر خریدهایی که داشتیم ، اما خدا بزرگه و روزی رسون.
ان شاالله که آسون بگذره😁😄
دیشب به همسر میگم از فردا حواستو جمع کنا... بیبی دیگه صداها رو میشنوه ، خیلی باید مراقب حرف زدن با مامانش باشی🤭
میگه ای بابا😄 تو کم آداب و اصول داشتی ، اینم بهش اضافه شد😆 چشم ... اونایی که نباید بشنوه رو یواش میگم😆😅
خب دیگه منم کم کم پاشم برم برای خورشت ظهرم برنج درست کنم و منتظر اومدن حنا باشم.
باباش هم که تا شب نمیاد خونه.
تنتون سالم و دمتون گرم🌸🌸🌸
- ۰۱/۰۹/۱۶
چقدر پستتون حال خوب کن بود :)
ان شاءالله خودتون و نی نی سلامت باشین
خرید همه جوره دلچسبه :))