زندگی من

یه روزهایی هم هست مثل امروز...

صبح رود از خونه میزنم بیرون که حنا رو ببرم کلاس .

همسر ماشین رو برده سرکار و هنوز برنگشته ، به همین خاطر توی خنکای هوای صبح

با حنا پیاده میریم ، هم پیاده روی میشه هم اینکه

از نسیم خنک اول صبح لذت میبرم.

موقع برگشت یادم میوفته که نون نداریم برای صبحونه

سر راه دو تا نونوایی میرم که از قضا هر دو بسته ن!

اخرین باری که نونوایی رفتم یادم نمیاد! گمونم بچه بودم.

توی مسیر دارم فکر میکنم که نون دونه ای چنده؟

باید کارت بکشم یا پول بدم ؟!

خلاصه همینجوری درگیرم که ، دست از پا درازتر برمیگردم سمت خونه و از سوپری سرکوچه دوتا کیک میگیرم که با چای بخوریم.

میرسم خونه و چای دم میکنم و چند دقیقه بعد همسر میرسه.

بعد صبحونه بصورت خود جوش پا میشم سراغ کارهای خونه.

اول جارو کشیدم ، بعد حسسسسسابی گردگیری کردم ، همینطوری که گردهایی که هر روز هستن و جا خوش میکنن روی وسایل رو پاک میکنم ، انگار روحم رو تمیز میکنم ، لحظه به لحظه حالم بهتر میشه و انرژیم برای ادامه ی کارها میره بالاتر.

خوب که همه جا رو تمیز کردم میرم سر وقت پله ها!

اینجایی که موقتا هستیم دو طبقه س و کلا راه های عبورمون جداست.

از توی پارکینگ  ۱۹ تا پله هم داره.

حسابی جاروشون کردم و بعدم پارکینگ رو شستم و کلی آب بازی کردم🤭

آخییییشششش... حالم یه حال خوشی بود که بیا و ببین.

بعد از پارکینگ نوبت دستشویی بود یه کم مایع سفید کننده زدم و اومدم بیرون ، هواکش هم روشن کردم که بو رو بکشه بالا.

سینک بد جوری صدام میزد...

پودر ریختم و حالا بساب ...

توی یکی دو ساعت خونه رو کردم عین دسته ی گل...

انگار خونه روشن شد.

تموم در و پنجره ها بازن بخاطر همین زود خاک میگیره همه جا ، مثلا فردا همین موقع باز نیازه که گردگیری کنم

خصوصا که همسایه ی روبرو مشغول بازسازی خونشه.

 

چند تا پیمونه برنج درست کردم و بوی برنج نیم دونه ای که قاطی برنج زده بودم کل خونه رو برداشته...

مونده قسمت دوم غذای ظهر و البته دستشویی.

بدم نمیاد بالکنم آب بگیرمو صفا بدم.

خلاصه یه روزایی مثل امروز خیلی اکتیو میشم و هرچی دم دستم میاد که اضافیه یا مورد استفاده نیست دور میریزم.

خوب که همه جا خلوت و مرتب شد کیف میکنم...

یه حکومت نظامی نسبتا ریزی هم از همین لحظات شروع میشه.

تموم تلاشمو میکنم که خونه حداقل چند روزی مرتب بمونه.

یه چرخی توی خونه میزنم و ... دیگه بقیه ش رو خودتون تصور کنید🙃😊

  • مامانی ...

نظرات  (۱)

به‌به خانوم فعال پرانرژی😍  

چقدر کیف میده انرژی آدم جای درستی تخلیه میشه و بعدش کلی حال خوب بجا میذاره، منم این روزها درعین خستگی حالم خوشه :))

جدی میگی نونوایی نرفتی؟😮 من یکی از تفریحاتم نونوایی رفتنه، خیلی خیلی دوست دارم و فکر میکنم از آقای یار بیشتر نونوایی نرفته باشم کمتر هم نرفتم، نونواهای محله‌ هر خونه‌ای بودیم این سال‌ها میدونستن مشتری همیشگی‌شون هستم😅😁

پاسخ:
🥰😁😊 سپاسگذارم🙏

آره خیییییلی....
به به چقدر خوب ، خسته نباشی😊

اوهم😶😁
چه جالب😋

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی