زندگی من

بعضی روزا مثل امروز چنان میچسبم به گوشی که جز مواردی که باید پاشم و کاری

انجام بدم‌ زمین نمیذارمش!

یه روزایی آدم خیلی عجیب میشه.

یهو یه اشتهایی پیدا میکنه که حس میکنه پشت معده س

بیابونه و با هیچی پر نمیشه.😫

یا مثلا به خودش میاد میبینه لباسهای مهمونی شب گذشته همه روی تخت افتادن و نه تنها عادی به نظر میرسه بلکه قصد جمع کردنشونم نداره😶😎

 

اون روزاییکه از روتین صبح خبری نیست همون روزیه که ختم میشه به شلوغ ترین روز خونه ، بی حوصله ترین حالت آدم ، روزی که هرچی بیاد دم دستت ، فارغ از طبع و مزاج و کالری قاطی میکنی به هم و همه رو میبلعی😧

 

روزیکه حتی لباسهای شسته نشده ی توی سبد هم نمیتونن از جا بلندت کنن...

یا برای خارج کردن لباسهای شسته شده از ماشین و پهن کردنشون همش دست دست میکنی😑

 

روزیکه تنها نقطه ی قوتش اینه که غذا از قبل داری و الا ریزه خواری یا یه غذای بخور و نمیر رو در نظر میگیری🥴

 

توی همون روز حتی یه لبخند ساده هم روی لبت نمیاد...

و حوصله ی جواب تلفن دادن رو هم نداری😞

 

از قضا یه سر درد ریزی هم داری که کاسه کوزه ی یه خواب خوب زیر باد کولر رو هم بهم میریزه🥱

 

اون وسطا نه که خیلی زرنگ و اکتیوی و چسبیدی به زمین ، همش خودآزاری میکنی که ای وای خونه احتیاج به تمیزکاری و مرتب کردن داره و فلان کار و فلان کار هم مونده و ...

یکی نیست بگه توی همچین روزی که خودت رو عین آدمهایی که از به طرف سرم بهشون وصله و از طرف دیگه  سوند(؟)، این ننه من غریبم بازیا چیه درمیاری؟!

 

توی همچین روزی فقط چشم امیدت به یه معجزه س...

چون فقط یه معجزه طور میتونه به زندگی برگردونه تو رو.

 

در تکمیل موردِ داشتن غذا ، جا داره به تنهایی و نبودن همسر هم اشاره ی ویژه بکنم😏

 

 

شما هم ازین روزا داشتید؟؟؟

 

  • مامانی ...

نظرات  (۵)

سلام.تا دلت بخواد😅😅🙈

نمونه اش همین امروز 🙄🤭

بعضی روزا دیدی آدم عین فرفره میچرخه و همه کارا سه سوته انجام میشه، بعضی روزام مثه امروز انگار چسبیدی به مبل و گوشی از دستت نمی افته😕 

پاسخ:
🥴🥴😑

وای آره ریحانه...
گاهی اوقات نگاه به ساعت میکنم و میبینم در عرض ۲۰
دقیقه همه ی کارای مرتب طور خونه رو انجام دادم و تمام
اما امان از وقتایِ دیگه😶😶😶

مگه میشه از این روزا نداشت؟!‌

پاسخ:
🥴😉🤪
💜

سلام :)) 

امروز من هم پر از بی‌حوصلگی بودم ولی از اونجایی که نمیشد کارا رو عقب انداخت به زور کمد اتاق بچه ها رو سر و سامون دادم و الان هم باید از خواب دلچسب زیر کولر بگذرم و دوباره برم تو اتاق بچه‌ها چون این کارها تمومی ندارن😣

+ خداروشکر کنید جای من نیستید اینقدر دوست داشتم خونه تمام و کمال سروسامون می‌گرفت نه هر گوشه‌اش یه کارتنِ نیمه باز و یه کارتنِ بازنشده بهم چشمک می‌زدن!! کاش یه دکمه بود می‌زدم میرفتم ماه بعد این‌موقع😂

 

پاسخ:
سلام عزیزم...

حسسسسسااااابی خسته نباشی🥰🥰🥰

خدایی حق داری .... هنوز شرایط من بهتره انگار😁😁😁
ان ساالله که زودتر جابه جا بشی و کارهات تموم بشه.
کاش یه چوب جادویی داشتیم که با یه تکون همه ی کارها
انجام میشد🙄😊😁

باید اضافه کنم این روزهای لعنتی با خوردن یکدوز کامل قرص ضد افسردگی هم رفع نمیشه!

من وقتی اینجوری میشم آلان که دوتا بچه دارم خودم رو مجبور می کنم به انجام کارهای خونه چون بهم ریختگی اش بدترم می کنه

اما مرتب کردنشون بهترم نمی کنه

 

پاسخ:
واقعا راست میگی مونا.
منم هی حرص تخت رو میخوردم که روش پر لباس بود
به زور جمعشون کردم ولی خب حالم بقول تو بهتر نشد ول اگر
جمع نمیکردم بدتر میشدم قطعا👌
  • غ ز ل بانو
  • تا دلت بخواد

    باید یاد بگیریم این روزا رو به خودمون ببخشیم و خودمون رو محکم بغل کنیم

     

    نکنه اثرات مهمونی شب قبل بوده! :))

    پاسخ:
    😎

    امیدوارم خیلی طول نکشه تا به حالت قبل برگردیم...

    نه ... ما آخر هفته معمولا خونه پدر و مادر همسر هستیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی