- ۰۱/۰۴/۱۸
- ۵ نظر
بعضی روزا مثل امروز چنان میچسبم به گوشی که جز مواردی که باید پاشم و کاری
انجام بدم زمین نمیذارمش!
یه روزایی آدم خیلی عجیب میشه.
یهو یه اشتهایی پیدا میکنه که حس میکنه پشت معده س
بیابونه و با هیچی پر نمیشه.😫
یا مثلا به خودش میاد میبینه لباسهای مهمونی شب گذشته همه روی تخت افتادن و نه تنها عادی به نظر میرسه بلکه قصد جمع کردنشونم نداره😶😎
اون روزاییکه از روتین صبح خبری نیست همون روزیه که ختم میشه به شلوغ ترین روز خونه ، بی حوصله ترین حالت آدم ، روزی که هرچی بیاد دم دستت ، فارغ از طبع و مزاج و کالری قاطی میکنی به هم و همه رو میبلعی😧
روزیکه حتی لباسهای شسته نشده ی توی سبد هم نمیتونن از جا بلندت کنن...
یا برای خارج کردن لباسهای شسته شده از ماشین و پهن کردنشون همش دست دست میکنی😑
روزیکه تنها نقطه ی قوتش اینه که غذا از قبل داری و الا ریزه خواری یا یه غذای بخور و نمیر رو در نظر میگیری🥴
توی همون روز حتی یه لبخند ساده هم روی لبت نمیاد...
و حوصله ی جواب تلفن دادن رو هم نداری😞
از قضا یه سر درد ریزی هم داری که کاسه کوزه ی یه خواب خوب زیر باد کولر رو هم بهم میریزه🥱
اون وسطا نه که خیلی زرنگ و اکتیوی و چسبیدی به زمین ، همش خودآزاری میکنی که ای وای خونه احتیاج به تمیزکاری و مرتب کردن داره و فلان کار و فلان کار هم مونده و ...
یکی نیست بگه توی همچین روزی که خودت رو عین آدمهایی که از به طرف سرم بهشون وصله و از طرف دیگه سوند(؟)، این ننه من غریبم بازیا چیه درمیاری؟!
توی همچین روزی فقط چشم امیدت به یه معجزه س...
چون فقط یه معجزه طور میتونه به زندگی برگردونه تو رو.
در تکمیل موردِ داشتن غذا ، جا داره به تنهایی و نبودن همسر هم اشاره ی ویژه بکنم😏
شما هم ازین روزا داشتید؟؟؟
- ۰۱/۰۴/۱۸
سلام.تا دلت بخواد😅😅🙈
نمونه اش همین امروز 🙄🤭
بعضی روزا دیدی آدم عین فرفره میچرخه و همه کارا سه سوته انجام میشه، بعضی روزام مثه امروز انگار چسبیدی به مبل و گوشی از دستت نمی افته😕