- ۰۱/۰۳/۰۹
- ۲ نظر
سلام به همگی ، از روزهای جدید... از فصل جدید زندگی
ای کاش میشد آدم یه عهد سفت و سخت با خودش ببنده برای شروع همین فصل جدید...
یه عهد که مصمم و محکم پاش بمونه.
دروغ چرا ، همین الان به ذهنم رسید🤔
دوست دارم همین الان اینکار رو بکنم.
بهش فکر میکنم ، حالا یا اینجا در حضور شماها عهد میبندم😊 یا توی سر رسیدم....
خب اول از همه تشکر میکنم بابت تبریکهای زلال و پرمهرتون.
من هرچقدر خداروشکر کنم بابت دوستهای اندک اما نابی که جدیداو اخیرا پیدا کردم بازم کمه.
ممنون از همتون ...
دوستتون دارم یک عالمه😘😘😘
خب داشتم از عهد بستن صحبت میکردم.
میدونید ، دلم نمیخواد یه کار نمادین باشه ، دلم میخواد عهدی رو ببندم که بتونم بهش پایبند باشم نه که فقط با کلمات بازی کنم.
از طرفی فکر میکنم اونقدر قوی نیستم و ممکنه بعضی از عهدها ادعایی بیش نباشه.
پس بهتره اینطور بگم که در روزهای ابتدایی از فصل جدید زندگیم آرزو میکنم که...
اینطوری بهتره ، راحتتر میتونم از آرزوهام بنویسم
تا اینکه عهدی رو ببندم که با شکستن هر موردش یه ترک به قلبم بیوفته😐
بله....
آرزو میکنم در فصل جدید زندگیم آگاهانه تر ببینم ، بشنوم ، حرف بزنم، قدم بردارم و بطور کلی زندگی کنم.
آرزو میکنم قلبم از هر محبتِ مادی و مالی ای غیر از محبتِ او... تهی بشه.
آرزو میکنم زنگارهای قلبم بریزه و نوری که زیرش مدفون شده بیرون بتابه و وجودم رو روشن کنه.
آرزو میکنم وجودم پاک بشه از هرچی نفرت و کینه ست
جای اون رو محبت و عشقِ حقیقی بگیره تا بدون دلیل و چشم داشت و حسابگری ، عشق بورزم و محبت و نیکی کنم.
آرزو میکنم بشکنه و بریزه هر آنچه که تمام این سالها چسبیده به وجودم و سنگینیش منو پایین میکشه و مانع اوج گرفتنم میشه.
آرزو میکنم که بپذیرم هرررر چیزی رو.
بدون اندکی پافشاری ، تقلا و مقاومت.
آرزو میکنم تسلیم باشم تا همچون تکه ی چوبی که روی آب به هر سو حرکت میکنه همراه جریان آب باشم.
گفتم آب...
آرزو میکنم که مانند آب روان باشم.
و همانطور که آب رو در هر ظرفی بریزیم به شکل و حجمِ همون ظرف در میاد ، من هم منعطف و شکل پذیر باشم.
و در هرموقعیتی ، چه خوشی و چه ناخوشی خودم رو منطبق با شرایط بکنم.
آرزو میکنم که جز خودش ، احدی برام مهم نباشه.
جز خودش از احدی بیم نداشته باشم.
جز خودش از احدی نهراسم.
جز خودش از احدی متوقع نباشم.
آرزو میکنم کمتر برنجم... بیشتر مهربان باشم.
آرزو میکنم بیشتر صبر و حلم پیشه کنم و کمتر عجول باشم.
آرزو میکنم بتونم بتونم بتونم اون کساییکه به هیچ وجه حضور و وجودشون رو نمیتونم تحمل کنم ، هر روز برام کمرنگ و کمرنگ تر بشن اونقدر که حتی بودنشون حس نشه.
چیزی که سالهاست زنجیر شده بهم و راه گریزی ازش نیست الا دیده نشدنشون که متاسفانه درین مورد بسیاااار ذلیل و عاجزم.
آرزو میکنم که همگان به صورت و تصویر حقیقی خودشون دست پیدا کنن تا در این عالم با رنج کمتری زندگی کنند و در عوالم دیگه با ملاطفت بیشتری روبرو بشن.
آرزو میکنم که هیچکس گرفتار منیّتش نشه.
سالهای زیادی که میشد با آگاهی زندگی کرد و فرمان زندگی رو به دست هستی داد ، صرف بزرگ کردن منیتهامون شد.
اونقدر بزرگ و متوقع که با کوچکترین اشاره ، خودش و لشکرش بپا می خیزن و چه ها که نمیکنن.
آرزو میکنم که جز برای نیکی و جز به خیر قدم برندارم.
آرزو میکنم دستی رو بگیرم... قلبی رو التیام ببخشم
تکیه گاهی بشم... مرهمی... کانون آرامشی.
آرزو میکنم به معنای واقعی کلمه مادر باشم.
صبور...همراه...سهل گیر...پر مهر... و هرآنچه که مسیر
دشوارِ مادری نیاز داره.
من بشدت به این تحقق این آرزو نیازمندم.
آرزو میکنم روزی همچون گندمهای گندمزار که در برابر طوفان ، باد و یا نسیمی ، رها و تسلیم هستند ، رها و تسلیم باشم.
اگر چه باد اونها رو به سمتی میخوابونه اما بعد از تموم شدن باد دوباره قامت راست میکنند و رو به سوی نور دارند.
هرگز دیده نشده که شاخه ی گندمی... علفِ علفزاری ایستادگی کنه در برابر باد و طوفان ، با هر وزشی به همون سمت تسلیم میشه.
آرزو میکنم روزی برسه که کمتر غافل باشم...
آرزو میکنم که تموم آرزوهام برآورده بشه.
خدایا تو خودت میدونی و آگاهی از درون من.
بینهایت آرزو دارم که شاید خودم خبر نداشته باشم و تو ناگفته همه ی اونها رو میدونی...
برای تک تک آرزوهام شمعی درونم روشن میکنم و به امید بزرگواری و وسعت و سخاوت و بخشش و مهربانی و کرم تو همشون رو فوت میکنم💜💜💜
آرزوهام رو به دستهای پرقدرت و امن تو میسپارم.
آمین🌿
دوست عزیز و فهمیده و بینای من
منم برات آرزو میکنم همیشه همینطور ناب و زلال به اطرافت نگاه کنی و با شفافیت کامل و به دور از کدری‌هایی که عاملشون خودمون هستیم، با دیدگانی باز و آگاه به آرزوهای برآورده شده‌ی قبلیت لبخند بزنی و آرزوهای بزرگتری رو از خودش بخوای...
آمین🙏🌹💜