- ۰۱/۰۳/۰۷
- ۶ نظر
365 روز از من باز هم گذشت. روز هایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم.. روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن.. روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخگردون افتادم؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم.. روزهایی که دوست داشتن را برای شریک رویاهام زمزمه کردم و عشق فریاد زدم؛ و روزهایی که پشت چشم نارک کردم و نفرت بالا اوردم!!
به نظرم تاریخ تولد یک انسان صرفا روزی نیست که از بطن مادر متولد شده به نظرم یه آدم توی عمرش بارها و بارها متولد میشه مثلا هر بار که از ته دلش احساس خوشحالی میکنه … هر بار که بعد از یک زمین خوردن اساسی پا میشه و ادامه میده… اولین باری که عشق رو لمس می کنه… اولین باری که احساس ناب دوست داشتن پاشو به زندگیش میزاره … هر وقت از یک مسیر اشتباه برمیگرده یا زمانی که با خاطرات تلخش خداحافظی می کنه انگار تازه متولد شده … لحظه ای که با محبتش باعث شادی دلی میشه … یا جلوی شکستن قلبی و ریختن اشکی رو میگیره … یا هر وقت کسی رو با تمام وجودش می بخشه… هر روزی که سعی می کنه خوب باشه و هر شبی که با احساس رضایت از خودش می خوابه انگار تولد دوباره ست …
روز تولدم آغازی نو رویایی در بند اینجا پایان راه تمام امیدهای سالی است که گذشت.. و شروعی دیگر و هی تکرار و تکرار و تکرار.. گذر از زمان از عالمی به عالم دیگر از سازی به سازی، از رقصی به رقصی.
خوش باید بود دمی در میان ناخوشی که زندگانی این است…
# متن از خودم نیست.
- ۰۱/۰۳/۰۷
گلاب گلاب کاشونه تولد مامی جونه:)
تولد عید شما مبارک!
ان شاءالله شمع صد و بیست سالگیتون درکنار نوه هاتون با دندون مصنوعی فوت کنید
:)