زندگی من

آمار فوتی های کرونا رو که میشنید ، میگفت خوشبحالشون!

حالا هر روز که تعداد بیشتر میشه ترسش هم کمتر میشه.

و این بخاطر فشارهاییه که زندگی بهش وارد میکنه.

میگفت خسته س... پر و لبریزه... صبرش گاهی به

زیر صفر میرسه.

از آزادی بیان نداشته ش حرف میزد.

از اسارت در خانه ی خودش...

ازینکه حرف میزنه تا روبراه کنه اما راه از اساس کن فیکن میشه.

میگفت و اشک میریخت.

از آرامش از دست رفته ش میگفت...

از محدودیت دامنه ی اختیاراتش...

ازینکه هر لحظه بیشتر از لحظه ی قبل نمیتونست دلخواه خودش زندگی کنه.

از زورگویی میگفت... از لجبازی و یکدندگی.

از اینکه هر کس بسته به موقعیت و مرتبه ش خون دیگری رو به شیشه میکنه.

و هر کس زورش بیشتر ، ظلمش بیشتر!

میگفت و میترسید.

از آینده ... از اینکه شرایطش روز ب روز بدتر بشه.

از دلزدگی میگفت.

از حصاری که دورش کشیده شده.

از باید و ها نباید ها...

از حق نداشته ش.

 

چقدر پر بود... اونقدر که هرچی میگفت خالی نمیشد!

بعد از اینهمه سال آرزوی تجرد میکرد!

چرا؟ چرا باید عرصه رو اینقدر به کسی تنگ کرد؟

چرا باید با افکار و ذهنیات پوسیده زندگی کرد؟

 

میگفت کم بهانه نداره برای اینکه متقابا عرصه رو تنگ کنه برش ، اما نه من غریبه بودم ، نه اون ، دودش تچی چشم خودش میرفت.

 

متاسفم برای تمام مردهایی که از مردی فقط جنسیتش رو با خودشون حمل میکنن.

برای تمام مردهایی که روزهای جوانی و شادابی زنی رو به راحتی پژمرده و پر پر میکنن.

برای تمام مردهایی که وقتی دیگه از تک و تا افتادن یه گوشه ای بی آزار زندگی میکنن غافل از اینکه دیگه اون زن چیزی برای از دست دادن نداره و حالا دیگه نه حوصله ای داره ، نه شوقی و نه اشتیاقی.

 

میگفت و میگفت و میگفت و فقط ته دلش به این قرص بود که خدایی هست ناظر بر همه چیز.

 

میگفت... خودش با خودش میگفت و من تنها داغی اشکهاش رو روی صورتم حس میکردم.

 

چقدر میشه صبوری کرد؟؟؟؟؟؟

  • مامانی ...

نظرات  (۶)

نمیدونم چی بگم مامانی جان

گاهی فقط خوندن این تلخی ها زبانم رو به شکرِ شرایط خودم با هزار جور گره کور باز میکنه و دیگر هیچ

چون نه راهی بلدم نه راهکاری

خدا خودش گره گشا باشه و ازجایی که گمان نمیبره اجر صبوری هاش رو بده🙏🙏

پاسخ:
عزیز جانم😔♥️

الهی آمین🙏 ایشون هم از شما
ممنونه بابت دعای آرامشبخشت🌿

خیلی از خانم‌ها شرایطشون اینجوریه 😞😞😞 

ایشالا خدا کمکش کنه 

خیلی سخته 

دقیقا وقتی یک عمر عذاب میدن به طرف مقابل بعد آروم میشن 

من از این مدلا زیاد دیدم 

پاسخ:
😔😔😔
ان شاالله🙏
ممنون💜

آره دقیقا

سلام مامان حنا

چند روزه که پیجت برام باز نمی شد و همش پیغام می داد که به دلیل ورود بیش از حد شما این صفحه برات مسدود شده برا همین دیر رسیدم

مامان حنا خیلی خوبه که به خودت می رسی عالیه

من سالهاست که کرم ضد آفتاد و مرطوب کننده و دور چشمم رو تحت نظر دکتر استفاده می کنم و برام روتین شده و عادت

اما دو سه هفته ست کم حوصله شدم و مثه قبل اهمیت نمی دم

ولی خب این یه دوره ست و درست میشم و اینو می فهمم که وقتی به خودت اهمیت می دی حس خوبی بهت دست میده

راستش من خیلی زیاد به شامپو و سرم و واکس مو و اینا اهمیت می دم از سالها پیش حدود 15 سال پیش شامپو آلپسین استفاده می کردم از وقتی که 14 هزار تومن بود یه شامپوی بی نظیره آلمانیه اما الان که شده 400تا 500 هزار تومن دیگه نخریدمش

چون حقیقتا گرونه برام

میشه اسم شامپو و سرم مو ت رو بهم بگی که سرچ کنم ببینم برای من مناسب هست یا نه؟!

پاسخ:
عجیبه!!!

چقدر خوب🙂آفرین👌

آره الپسین گرونه الان.

شامپوم فیس دوکس که باید مناسب نوع
موهات رو بگیری ازش.

سرم هم سینوا
و انواع سرم دوفاز سریتا

قیمتهاشونم مناسبه💜

امیدوارم اون خانوم هرجای این دنیاست هرچه زودتر یه شادی زائدالوصف دائمی بیاد تو وجودش و عاقبت بخیر بشه

فقط همینو می تونستم بگم🌸

پاسخ:
الهی آمین🙏🙏🙏
ممنونم از دعات مینای عزیز💜💜💜

مامانی حنا

مرسی از جوابت

راستی من صدات می کنم مامانی حنا که ادیتم نکنی😉😉😉😉😉😉

 

پاسخ:
فدات بشم😘

میدونم عزیزم... مرسی خوبکاری
میکنی☺️😉💚

چقدر تاسف انگیزه :(((

پاسخ:
😔😔😔😔

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی