زندگی من

سلام...

دومین روز مرداد ماهیتون به خیر و خوشی.

یکهفته ای میشه که ننوشتم ...

 

همسر توی اتاق خوابه...

حنا هم توی اتاق خودش انیمیشن میبینه.

منم که روی مبل دراز کشیدم و دارم مینویسم.

همزمان هم یک نفس آرزوی تو ، از همایون شجریان

پخش میشه.

 

این چند روز یه مقدار درگیر بودم...

در گیر خونه ی فعلی و مشتری هایی که میان و خونه رو

بازدید میکنن و درگیر خونه ی آینده و قرارداد و مسائلش...

بلطف این بازدیدها خونه حسابی مرتب و جمع و جوره🤭

چقدر دلم یه دوش گرفتن حسابی میخواست...

نهارم رو که آماده کردم رفتم یه دوش دلچسب گرفتم.

الان هم نم لای موهام یه خنکی خیلی خوبی بهم میده🥰

 

نمیدونم از چی بنویسم...

یه روزایی اینقدر پرم از حرف که سر میرم.

یه روزایی هم مثل امروز ...

 

 

 

+ مستی هر نگاه تو ، به ز شراب و جام می( مصرعی که همزمان پخش شد)

 

+خوشحالم که باهات روبرو شدم...

خودم و خودت ، همونطوری که میخواستم🙂

تو هم قلبتو با من صاف کن

دیگه کینه بسه...

بذار هر دومون حال بهتری داشته باشیم.

 

+چقدر حالی که دارم توی این روزها قشنگه...

سالهاست به دنبالشم.

خدایا ،چقدر رهایی خوبه.

چقدر خوبه که دارمت ... که دلم قرصه به بودنت

خدایا ...منو گره بزن به خودت...یه گره کور.

از تو ، به جز خودت ، چیزی نمیخوام♥️

 

+ خدایا...

حنا... من با کلی التماس و دعا و خواهش از تو گرفتمش

کمکم کن.

من شرمنده ام...

هم شرمنده ی تو و هم خودش

 

 

 

+++ خب این پست درهم برهم، دیروز ناتمام موند

الان ساعت ۱۰ و ۲۲ دقیقه ی یکشنبه ست و من تنبلانه طور هنوز از رختخواب جدا نشدم.

گفتم اول پستم رو تکمیل کنم و بعد پاشم و امروز رو شروع کنم.

امیدوارم که امروز خریدار این خونه از راه برسه وتکلیفمون برای موندن توی این خونه تا سال آینده یا تخلیه کردن و رفتن به جای دیگه روشن بشه.

درسته که بهش فکر نمیکنم اما بالاخره یه گوشه ای از ذهنم منتظر نشسته.

 

این روزها بیشتر از همه ی وقتهایی که گذشت حنا باهام ناسازگاری میکنه و من درمونده ترینم.

از انجام ندادن کارهای شخصیش گرفته تااااااا الی آخر.

 

صبح ها ک بیدار میشه دستشویی نمیره...

صورتش رو نمیشوره...

صبحانه نمیخوره....

هرچی میخواد منو صدا میزنه حتی اگر چند متر اونورترش باشه...

مسواک نمیزنه...

اتاقش رو مرتب نمیکنه....

هرچی میاره همونجا میگذاره...

همش دنبال هله هوله س ک بخوره...

بهانه گیر شده...

هر یکربع ، نیم ساعت یکبار میگه گرسنمه...

بدغذا شده...

خلاصه ترکیبی از تمام ناسازگاریهایی که یه بچه میتونه داشته باشه.

خیلی زیاد درگیر این مسئله ام

و روز به روز عرصه بهم تنگتر میشه.

هر شب با خودم عهد میکنم که فردا جور دیگه خواهد بود اما از همون اول صبح با شکست روبرو میشم.

عصبانیتها و بد رفتاریهای خودم هم مشکل رو دوچندان میکنه.

یه جورایی طاقتم طاق شده.

 

دوستهایی که بچه داری میکنید میشه راهنماییم کنید 😑

 

  • مامانی ...

نظرات  (۴)

مامانی جان

ان شالله به خیر خونه رو معامله کنید

 

برای دختر قشنگت به نظرم بهترین کار صحبت کردن با یک روانشناس کودک هستش

چون ماها از دور و بدون دونستن خیلی چیزا نمی تونیم نظری بدیم و اگر هم بدیم تخصصی نیست

 

اما از نظر من، حنا خیلی اضطراب داره که از ساده ترین نیازهاشم سر باز میزنه

این کارها رو فقط محض جلب توجه شما انجام میده

حتی اگر شده دریافت توجه منفی

باید خیلی مراقب تلخ شدنهات باهاش باشی

 

پاسخ:
ممنونم غزل عزیز🌿

ممنون از راهنماییت عزیزم🙏

😟😔😟

سلام مامان حنا

کجایی تو دختر

هعی روزی چندبار اومدم سر زدم دیدم نیستی

خواهر زاده منم اینطوری بود الان 12 سالشه و خوب شده ولی هله هوله رو متاسفانه می خوره اما مامان و باباش باهاش قرار گذاشتن که فقط و فقط روزی یه دونه خوراکی اجازه داره بخوره برای خوردن غذا اصلا نباید دنبالش بدویی بزار رو میز براش بهش بگو بخور اصراری نکن

چون اصرار کنی بدتر می کنه

از دور هواشو داشته باش

امیدوارم مشتری خوبی برای خونتون بیاد

و به شادی خونه جدید رو قرارداد ببندید و سال دیگه مستقر می شین دیگه درسته؟!

پاسخ:
سلام مینای عزیزم...
دلم همش اینجا بود اما فرصت نوشتن نبود.

میدونی مینا...
بیشتر از تغذیه ش نگران تنبلی هاشم😑
خیلی تحت فشارم☹️

الهی آمین🙏🙏🙏
آره عزیزم شهریور سال آینده

سلام :)

اومدم این پست رو دیدم گفتم پس چرا نخوندم من اینو :/ بعد فهمیدم دیشب تکمیل کردیش

در مورد خونه فقط دعا میکنم هرآنچه از خیره نصیبتون بشه و راهش براتون هموار🙏

مامانی جان بعضی از رفتارهایی که درمورد حناجون میگی کاملاً طبیعیه و وقتی میبینه تو روشون حساسی بیشتر میخواد از خودش نشون بده

توی انجام کارهای شخصیش یکم حس مسابقه و رقابت براش ایجاد کن یعنی نشون بده که برای مسواک تو داری میدوی به سمت دستشویی و اون مثلا داره عقب میمونه و این کارو برای کارهای زیادی میتونی بکار ببری، من که از این ترفند جواب گرفتم

در مورد تنبلی ها نگران نباش بچه ها تا 7 سالگی سن پادشاهی شون هست و بیشتر دوست دارن بقیه در خدمتشون باشن و این طبیعیه، میدونی به نظرم یکم حساس شدی و اونم این حساسیت تورو درک کرده؛ این قضیه رو در قالب قصه و داستان باهاش حل کن کم کم و توی داستان در مورد عواقب کاری که نمیکنه با آب و تاب تعریف کن و پیاز داغشو هم زیاد کن حتی میتونی قهرمان داستان رو خود حنا قرار بدی :)

یکم بی تفاوت باش و برای کارهایی که دوست داری انجام بده هیجان درست کن و مسئولیت های کوچیک بهش بده

یه ایده دیگه اینکه میتونی بهش اعلام کنی الان وقت مرتب کردن اتاقم هست و من باید برم اتاقم رو مرتب کنم. بهش پیشنهاد مسابقه بده و بگو هرکس زودتر اتاقشو مرتب کرد برنده است و حتی شده الکی به مرتب کردن اتاقت بپرداز و مثلا هی بگو الان من تموم میکنما :)))

اینا چیزایی بود که به ذهنم رسید، بنظر من فقط یکم زیادی روش زوم کردی همه اینا موقتیه و میگذره عزیزم نگران نباش❤🌹

درِ گوشی : خیلی از این مسائل با اومدن دومی حل میشه ;)

پاسخ:
چقدر ازت تشکر کنم خوبه؟؟؟
هم بابت دعای قشنگت و هم بابت راهکارهای عالیت.
راستشو بخوای آرامش جان خیلی حساس شدم .

با کمال میل پیشنهادهاتو اجرا میکنم.

ای بلا... 🤭😅🤭😅🤭😅

سلام مامانی جان.

چند روزه میخواستم بیام کامنت بزارم هی یادم میرفت یا جور نمیشد.انقد دیر شد که دیدم بقیه اومدن راهکارهای بهتری از من دادن (:

فقط در این حد بگم که بعضی موارد از چیزایی که گفتی رو نبات ما هم داره.مثل ریخت و پاش زیاد و جمع نکردن و علاقه به هله هوله و گرسنگی دم به دیقه شون و یکمی هم بدغذا بودن.میخوام بگم که خیلی هاش مقتضی سن شون هم هست.همونطور که آرامش جان گفتن شاید هنوز برای این بچه ها زود باشه که ازشون بخواییم مرتب و منظم باشن و اتاقشون تمیز باشه و بهداشت شخصی شون رو همیشه رعایت کنن‌.

تو موارد دیگه هم اگه میتونی حساسیتت رو کمتر کن.بچه ها گاهی فقط دنبال جلب توجه و محبت ماها هستن.حالا به هر طریقی شده.حتی شده با لجبازی و غذا نخوردن و گوش به حرف ندادن (:

 

پاسخ:
ای جان... ممنونم.
نه ریحانه جان دیر نشده خیلیم به موقعست.

ممنونم از راهنمایی های ارزشمندت😘😘😘😘😘

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی