زندگی من

عجب پاییزی شد🙁

چقدر چشم براهی اش را کشیدیم... چقدر در دل تابستان دلتنگ روزهای پاییزی بودیم...

حالا شد پاییزی پر از خشم پاییزی پر از اعتراض ، پاییزی دوست نداشتنی.

تحلیلهای س ی ا س ی ، ام ضعیفتر از حد ممکن هست

اما دلم هرگز این پاییز را نمیخواست.

شب که میشود تا سر حد مرگ حالم بد میشود!

اول فکر میکردم حساسیتهای دوران بارداری ست.

بمحض تاریک شدن هوا ، پیچیده میشوم در هم و چنان فشار روحی ای بر من وارد میشود که جسمم را هم تحت تاثیر قرار میدهد.

بعد بیحال و بی جان می افتم تا صبح فردا.

انرژی رها شده از خشم و اضطراب و احوال بدِ موجود ، بهم میرسه و حسابی فتیله پیچم میکنه.

 

روی هم رفته احوال خوشی ندارم.

بهم ریختگی هورمونها و شرایط خاصی که در این دوران دارم

حسابی زمین گیرم کرده اند.

دلم یک بارداری راحت میخواهد از آنهایی که اصلا نفهمی کی نه ماه گذشت.

بدون ترس و راحت به خانه و زندگی ات برسی ، بیرون بروی و چیزی دست و پایت را نبندد ، اما...

از خدا که پنهان نیست ، از شما چه پنهان؛ خرابِ خرابم🥺

دوره ی دوم کلاسم شروع شده اما یکهفته ست حتی یک حرف هم ننوشتم🙁

جای شکرش باقیست که امسال مدرسه ها مجازی نیستن😮 وگرنه نمیدانم چه بلایی بر سر من و حنا می آمد😶

 

 

باوجود اینکه پرم از حرف اما بیشتر ازین بر روی صفحه نمی آید😐

 

 

  • مامانی ...

نظرات  (۳)

  • یاسی ترین
  • وای من پست قبلی رو خونده بودم و متوجه نشده بودم بارداری 😳😳😳

    وقتی اینجا خوندم بارداری، رفتم پستای پایین ببینم گفتی یا نه 😁

    بعد دیدم عه دیگران متوجه شدن ولی من نه 😂😂😂

     

    مبارک باشه عزیزم 🥺🥺🥺🥺❤️❤️❤️❤️ الهی به سلامتی و دل خوش 

    ایشالا همه چی به خوبی و خوشی میگذره.

     

     

    پاسخ:
    😄😄😄
    دقت نمیکنی هااااا

    ممنونم یاسی قشنگ و ملوسم
    💕💕💕💕
    ان شاالله💋

    چه کنیم هممون گیر افتادیم توی این برزخ به ظاهر تموم‌نشدنی! 

    اما تو سعی کن خودتو از این فضا و افکار و اخبار منفی دور نگه داری، کارایی کن که آرامشت حفظ بشه...

    بی‌حالی و بی‌حوصلگی ماه‌های اول هم خیلی خیلی کشدار بنظر میرسه😥 

    امیدوارم به سلامت و با آرامش محض طی بشه برات عزیزم😘💚💜

    پاسخ:
    آخ گفتیییییی😔😔😔😔😔


    خیلی خیلی خیلی
    هر ساعتش یکساله انگار
    بعد افت فشار ، بی حالی ، تهوع
    اصن آدم حس میکنه داره جون میده.
    کاش زمان کمی تندتر میگذشت.
    یه حال گندی دارم که اصلا خودمم موندم توش.

    الهی آمین عزیزم💜💜

    کاملا درکت می کنم

    همین حال گند که برای بار دوم سر روشنا تکرار شد باعث شد عطای بارداری رو به لقاش بدهم و خلاص

    واقعا سه ماه اول برای من کابوس وار می گذشت

    فشار تهوع،بچه ای که رسیدگی می خواست،غذا پختن ،جمع و جور کردن

    همه رو رها می کردم روی مبل می خوابیدم خیره به سقف

    امیدوارم زودتر بگذره وارد سه ماه شیرین دوم بشی

    پاسخ:
    وای مونا😣😟
    دقیقا همینطوره😩😩😩
    هییییییچ راه گریزی هم نیست😑

    کش دارترین روزهای عمرمه

    الهی آمین🙏

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی